نامۀ بهمن کشاورز به روسای کانون های وکلای دادگستری سراسر کشور

در نامۀ بهمن کشاورز به رؤسای کانون های وکلای دادگستری سراسر کشور تأکید شد :

لزوم روشن گری در باره تعداد پذیرش کارآموز در آزمون وکالت ۹۵

پایگاه خبری اختبار- بهمن کشاورز، در نامه ای که در تاریخ ۱۳۹۵/۴/۲۱ به رؤسای تمامی کانون های عضو اسکودا ارسال شده است، به توضیح و تشریح دلالیل کاهش ظرفیت پذیرش کارآموزان وکالت در سال جاری پرداخت.

به گزارش پایگاه خبری اختبار، رئیس اتحادیه کانون های وکلای دادگستری ایران، علت لزوم این روشن گری ها را «جلوگیری از طرح یا بی اثر کردن مطالب مطروحه در خصوص انحصارطلبی کانون وکلا و مطالبی از این گونه» دانست که «احتمالاً برای بهره برداری در موقع طرح لایحه قانون جامع وکالت مطرح می شود.»

متن کامل این نامه که نخستین بار از سوی روابط عمومی کانون وکلای دادگستری استان گلستان انتشار یافت، به شرح زیر است:

«احتراماً شنیده شده است افرادی به انتقاد از کاهش تعداد پذیرش کارآموز در آزمون سال ۱۳۹۵ پرداخته اند. صرف نظر از اینکه این مطلب با توجه به اینکه این تعداد هنوز اعلام نشده است، به خودی خود در خور تأمل است، از آنجا که اینگونه تحرکات و اقدامات، به ویژه اگر هماهنگ و برنامه ریزی شده به نظر برسد، مبتنی بر نیت خیری نیست، توصیه می شود با استفاده از سانه های محلی، اعم از مکتوب و شنیداری و دیداری، در خصوص علت کاهش تعداد پذیرش، توضیح و توجیه لازم در اختیار افکار عمومی گذاشته شود.

این موارد عبارت است از:

۱. جذب بی رویه و بی حساب و کتاب افراد به دانشکده های حقوق بی شمار سراسر کشور به لحاظ  کتاب محور بودن رشته حقوق و عدم نیاز به آزمایشگاه یا استاد؛

۲. عدم آشنایی مردم ما با فرهنگ وکالت و عدم استفاده آن ها از خدمات وکیل که باعث شده است عرضه خدمات وکالتی و مشاوره حقوقی، به طور فاحشی از تقاضای این گونه خدمات بیشتر باشد؛

۳. تبدیل دیپلمه بی کار بدواً به دانشجوی حقوق و بعداً به لیسانسیه بی کار و نهایتاً وکیل بی کار که این فرایند به هیچ وجه «کارآفرینی» محسوب نمی شود بلکه خود نوعی آسیب اجتماعی است؛

۴. تعداد بی حساب جذب کارآموز با احتساب قضات و کارمندانی که پس از جدا شدن از دادگستری و سایر ادارات به استناد لایحه استقلال و اصلاحات آن پروانه می گیرند و همچنین تعدادی که مرکز مشاوران قوه قضائیه جذب کرده است، عملاً موجب فساد است. اما متأسفانه در زمان تعیین تعداد نیاز سالانه، در کمیسیون موضوع تبصره ماده ۱ قانون کیفیت اخذ پروانه وکالت، به موارد مذکور توجه نمی شود و تعداد کارآموزان بدون لحاظ سایر جذب شدگان، به شرح پیش گفته، تعیین می گردد؛

۵. اگر واقعاً به تعداد بیشتری وکیل نیاز بود، چرا قوه قضائیه در دوران فترت که بزرگترین کانون وکلای ایران رییس انتصابی داشت، اقدام به جذب تعداد مورد نیاز نکرد؟ (دوران فترت قریب به ۱۷ سال ادامه داشت)

عنایت می فرمایند این روشن گری ها به منظور جلوگیری از طرح یه بی اثر کردن مطالب مطروحه در خصوص انحصارطلبی کانون های وکلا و مطالبی از این گونه است که احتمالاً برای بهره برداری کردن در موقع طرح لایحه قانون جامع وکالت مطرح می شود.»

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

‫۷۳ دیدگاه ها

  1. دوستان عزیز

    با سلام

    نظرات دوستان رو خوندم.

    من در سال ۹۱ در آزمون وکالت قبول شدم.با توجه به اینکه مدت زیادی از آن زمان نمی گذره بنابراین استرس ونگرانی های دوستانی که برای قبولی تلاش می کنند رو حس می کنم.اما خواستم چند مطلب رو بگم:

    ۱-عده ای از دوستان کانون وکلا رو با نظام مهندسی یا نطام پزشکی مقایسه کردند.به نظرم من بهتر اینه که ما کانون وکلا رو با قوه قضائیه و کانون سردفتران مقایسه کنیم.چرا که همگی به رشته حقوق مربوط هستن.حدود ۱۰ ساله که کانون سردفتران سردفتر نگرفته،این در حالیه که وضعیت مالی سردفتران بسیار خوبه و جامعه و بازار سردفتری برای جذب سردفتران جدید کاملاً مهیاست.از سوی دیگر با توجه به نیاز فوق العاده به جذب قاضی و کارمند در دادگاه و دفاتر دادگاه ها باز هم شاهد این هستیم که تعداد محدودی جذب می شوند که ان عده هم مدت زیادی  درگیر روند گزینش می شوند!

    بنده به شخصه شاهد هستم که در بعضی شعب بازپرسی یک کارمند به تنهایی وظیفه مدیر دفتر،بایگان و منشی را با هم انجام می دهد.از طرفی بازپرس و دادیار با حجم زیادی از پرونده روبرو هستند.به طوری که همزمان به ۱۰۰۰ پرونده جاری و مفتوح رسیدگی می کنند!آنقدری که به قاضی و بازپرس و دادیار و کارمند شعب دادگاه نیاز وجود داره،به وکیل نیازی نیست و واقعیت اینه که حدود ۵ سال هست که کار وکالت اشباع شده.پس این همه فشار بر کانون وکلا بی انصافیست.

    ۲-عده ای از دوستان مدعی هستن که وکلای بی سواد بیکار هستند.متاسفانه این دوستان تجربه ای در کار ندارند.در حال حاضر اغلب وکلایی که پرکار هستند دارای روابط خاصی هستند که نمی خوام بهش اشاره کنم.یا اینکه به اصطلاح نون قدمت خود رو می خورن.وکیلی را میشناسم که در سال بیش از ۱۰۰ پرونده می گیرد و به طور متوسط  درآمدی حدود ۳۰ میلیون در ماه دارند.علت رجوع مردم به ایشان به علت اسمشان است.زمان که وی وکیل بود در کلان شهر ما حدود ۲۰ وکیل وجود داشت.بنابراین به راحتی معروف شد.اما دریغ از اندکی سواد و مطالعه!بدون یزرگ نمایی عرض می کنم؛ایشان هنوز موفق به خواندن قانون مجازات و قانون آیین دادرسی کیفری جدید نشده اند!

    مشکلات زیادی در کار وجود دارد که می تونم یک کتاب در این خصوص بنویسم.باور بفرمایید وکالت اشباع شده.بنده بلافاصله بعد از فارق التحصیلی در آزمون وکالت قبول شدم و بلافاصله بعد از اختبار،پروانه پایه یک رو دریافت کردم و فورا در بهترین جای شهر دفتر وکالت مستقل راه اندازی کردم.باور بفرمایید سواد بدی هم ندارم(تعریف از خود نباشد)اما یک دهم وکلایی که رابطه دارن،در آمد ندارم.باز هم خدا را شکر اما شغل وکالت جز سخترین شغل های جامعست.استرس وحشتناک همراه با مسئولیت سنگین وکیل رو آزار میده.دوستان انشالله هر کس که لایقه قبول بشه اما به نظر من اگر ظرفیت ها کاهش پیدا کنه هم شان وکالت و هم بازار وکالت بهتر میشه.بنده به شخصه حاضر بودم یک سال دیرتر قبول می شدم اما در فضایی کار می کردم که وکیل کمتر و در نتجه وضعیت بهتری وجود داشت.

    به امید روزی که فارق التحصیلان حقوق علاوه بر وکالت بتوانند در آزمون سردفتری و… آزادانه شرکت کنند.

    موفق باشید.

     

    1. دوست عزیز من عضو کانون وکلای دادگستری مرکز هستم و این بسیار تعجب بر انگیز است که وقتی خودمان در آزمون قبول می شویم به باقی داوطلبان بگوییم بروند کارمند و منشی و دادیار بشوند…

  2. خیلی خیلی تعداد کانون مرکز امسال که در سایت اعلام شده ناراحت کننده است. کانون یزد جدا شده درست. ولی اگه ۷۰ رو از ۱۰۰۰ کم کنیم میشه ۹۳۰ نه ۶۰۰ !!

    لطفا در تصمیم گیری در ظرفیت کانون نگران بیکاری وکیل نباشید.  

  3. جناب آقای کشاورز

    سلام علیکم

    احتراما،باعنایت به مطالبی که بیان فرموده اید چنین استنباط می شود که توضیح جنابعالی چیزی جز بیان خارج از نظریه کارشناسی می باشد چراکه باید به این نکته توجه نمود که آیا افراد فارغ التحصیل در رسته حقوق که لنا به هر دلیلی این رشته را برگزیدن و اکنون پس از پایان تحصیلات بدنبال ورود به حرفه وکالت هستند می بایستی بامحدودیت روبه رو شوند؟آیا چنین استدالای که تعداد وکلای دادگستری به نسبت پروندها زیادتر است و اکنون وکلای بیکار روزبه روز افزایش میبابد کاهش ظرفیت ورود به این شغل توجیه پذیر است؟اگر چنین استنباطی صحیح باشد می بایستی ان را  شغل پزشکان عمومی کشور مقایسه کرد.که علیرغم درامچندان و ونچندانود تعدادبالای دکتری عمومی در کشور وزارت بهداشت اقدام به جذب دانشجویان و پزشکان و درنهایت صدور پروانه نظام پزشکی مینماید.در انتها مطالبم را با طرح یک سوال به پایان می رسانم.وجود یک کارشناس فازغ التحصیل حقوق بیکار بهتر است یا وجود یک وکیل دادگستری کم کار؟

    باچنین رویکردی نمی توان تحت هیچ عنوان عملکرد امور مشاوران قوه قضاییه را در سابق مورد خدشه وارد کرد و اکنون بسیاری از مسایل  از جمله جذب وکلا توسط آن مرکز برای فارغ التحصیلان علم حقوق بیش از پیش آشکار گردبده است.ومن الله التوفیق

     

  4. با سلام و احترام

    چند سوال از استاد گرانقدر خودم دکتر کشاورز دارم ؟

    چرا دستور نمی فرمایید هیچ وکلیلی حتی دکتری حقوق ؛ حق تدریس در دانشگاه ههای بقول شما کتاب محور رو ندارن و فقط میتوانند در دانشگاههای تراز اول کشور تدریس کنند .

    چرا سن بازنشستگی برای وکلاء در نظر نمیگیرید ؟

    و یک انتقاد از دکتر بهمن کشاورز : جناب دکتر اگر شخص دیگری این حرف شما رو بر زبان می آورد می گفتیم یا تحصیلات آکادمیک ندارد یا دنیا دیده نیست ولی با شناختی که من از حضرتعالی دارم شما علاوه بر رشته حقوق روانشناس حاذقی هستید چطور میفرمایید افزایش وکیل باعث آسیب اجتماعی میشود پس بقول دوست عزیزمان از این به بعد باید حواسمان باشد که دچار آسیبهای اجتماعی نشویم

    مهندس بیکار …..روانشناس بیکار……..کارشناسهای علوم مختلف بیکار……..دکتر و پرستار بیکار……..هنرمند بیکار……

    وای خدا بدادمان برسد با این همه آسیب اجتماعی

    بابک زارعی

    شیراز

  5. با عرض سلام

    جناب کشاورز معایبی که ذکر نمودین بفرض درست و کارشناسی بودن در مقابل مزایایی که عرض مینمایم بمراتب ضعیف تر و تاب مقاومت ندارد مثلا حق انتخاب وکیل برای مردم در تعدد آنهاست و جلوگیری از انحصار بازار وکالت و حق الوکاله های نقره داغ کن به یک سری از وکلا را تا حد قابل توجهی کم میکند .

    ثانیا با بودن وکیل زیاد و رقابت در میان آنها برای ارائه خدمات بیشتر و گرفتن حق الوکاله پایین تر ، که دال برتمایل مردم وبازار کنونی به کارها و خدمات ارزان تر و بصرفه و اقتصادی را کاملا تامین میکند .

    ثالثا با توجه به بندهای مذکور در ما نحن فیه .وکیل بی سواد یا کم حوصله و تنبل و مسئولیت نپذیر جایی برای کار کردن ندارد. در بازاری که طبق بند یک مهیا باشد . همین امر سبب بالا رفتن شان و مقام وکلای حرفه ایی در جامعه میباشد.

    رابعا  ……. غیرو

    علیهذا با توجه به آنچه افتاد و پیرو عرایض آن مقام محترم (رئیس اسکودا) بودن وکیل بیکار بمراتب ، مؤکدا"  بهتر از فوق لیسانس  یا لیسانس حقوق بیکار است  (اصرارا") چون تبعات منفی آن مانع  از ادامه تحصیل در رشته حقوق برای نسل آینده و دلسردی و آنها عدم توصیه فارغ التحصیلان این رشته بوده که خود ضربه بزرگی به جامعه ما و آن ایده آل مشهور که در هر جامعه از هر ۵ نفر یکی حقوقدان باید باشد را خواهد گرفت
    در ضمن خدا خیرتان بدهد که اینقده به فکر کار فارغ التحصیلان حقوق و خصوصا آینده این رشته  و جامعه قانونمند هستید. هیچ خیالی نیست ما با فوق لیسانس بشیم فروشنده یا راننده تاکسی فقط وکیل نشیم. تازه شغل های بالا رو هم از دست دادیم چون با فوق رو نداریم تقاضا بدیم 

  6. با سلام

    قراره تمام این مشکلاتی که اشاره شده به یکباره در آزمون ۹۵ حل بشه؟ آن هم ۴ ماه مانده به امتحان

    فضای رقابتی در میدان عمل مهم است و تععین کننده است. در سایر قسمت های جامعه هم تعداد زیادی مهندس و پزشک و … وجود داره این که فرهنگ تقاضای نسبت به داشتن وکیل در کشور کمه راه حل

    طبق معمول صورت مسله پاک می شود.

  7. استاد  گرامی

    بهتر بود به جای کاهش ظرفیت پذیرش کارآموز وکالت افراد واجد شرایط که از دادگستری ها و مراجع قضایی و قضات محترم بازنشسته بدون آزمون جذب وکالت می شوند  از چرخه جذب خارج شوند و همچون سایر داوطلبان و متقاضیان پروانه وکالت به آزمون و رقابت با بقیه داوطلبان بپردازند تا از نوعی بی عدالتی جلوگیری شود..یک دانشجو با معدل بالا چه گناهی مرتکب شده که بقول شما رشته ای را انتخاب کرده که کتاب محور است و تمامی دانشگاه ها جذب این رشته را دارند.آیا حق است  تاثیر جذب دوستانی که سابقه کار قضایی دارند و بدون آزمون پروانه وکالت در اختیارشان قرار می گیرد نسبت به دانشجویانی که هیچگونه  شانسی جهت ورود به مراجع قضایی نداشته اند .

  8. با درود و خسته نباشید به همه ی هم میهنان عزیزم. :)  باز شگفتی ای دیگر در عرصه ی حساس حقوق.  در ذیل به ذکر راه کارهای میپردازیم که شاید بهتر باشد(البته این مشکلات محتاج رسیدگی کارشناسی و متخصصان امر است). ۱:تعیین سقف پرونده و مجموع حق الوکاله ها برای وکلا در ماه یا سال که بیشتر از آن یا حق نداشته باشد یا اگر داشته باشد با حق توکیل داشته باشد.اینگونه از انحصار پرونده بین چند تن از وکلا تا حدودی جلوگیری میشود  ۲:مالیات گیری مناسب و جلوگیری از فرار مالیاتی مخصوصاً برای وکلای پر درآمد  ۳:تبلیغات و اعتمادسازی و فرهنگ سازی بین مردم نسبت به امر وکالت از طریق رسانه ها و… برای استفاده از وکلای دعاوی  ۴:نظارت و بازرسی بیشتر در امر وکالت برای جلوگیری از فساد برای ایجاد اعتماد بیشتر نزد مردم و جلوگیری از دلالی پرونده ها و جلوگیری از فساد و انحصار و تمرکز و… و برگرداندن اصالت و شخصیت واقعی و نام «وکالت»  .بهتر است بجای پایین آوردن هر ساله ی جذب کارآموز عناصر فاسد را حذف کرد تا سلامت جامعه وکلا بیشتر تامین و به طریق اولی جذب مردم به استفاده از وکلا و اعتمادشان افزون و بازار کار وکلا بیشتر شود.عدم اقدام عملی مناسبتر در برابر این فسادها جز لطمه زدن بر پیکره وکالت و از بین رفتن اعتماد مردم و افزوده شدن بر وخامت اوضاع نخواهد بود،پس بهتر است علاج واقعی و‌ کار درست را انجام داد نه اینکه صورت مسئله را پاک کرد و سقف پذیرش کارآموز را پایین آورد و اهمال و کوتاهی و ناکارآمدی و… که ناشی از عملکرد نادرست عده ای و بعضی  از وکلا است را بر دوش داوطلبان آزمون وکالت نهاد.فساد ۱ وکیل تنها ضربه زدن ب خودش نیست بلکه ضربه زدن به ساختار و جامعه ی وکلای کشور و سبب بی اعتمادی مردم است،پس برخورد شدید و بدون تبعیض با وکلای متخلف و فاسد بسیار مهم و‌حیاتیست.قانون حتماً اجرا شود تحت هر شرایطی. 

    ۵:ماده ۸ هم که بسیار جای تامل دارد!!الان اشتغال زایی برای جوانان کجا کاربرد دارد؟!!بنده که حرفی برای گفتن ندارم نه رویی.

    هرگاه راه کاری مناسب و علاج واقعی بیماری ارائه شود دیگر نیاز به توجیح آن راه کار و علاج بودن آن نیست.وقتی کم کردن سقف پذیرش کارآموزان وکالت نیاز ب توجیح دارد پس معلومست راه کار مناسب و بهترین علاج نیست.کم کردن سقف پذیرش نه به اعتمادسازی در بین مردم برای استفاده از وکلای دادگستری می انجامد و نه به سلامت محیط وکالت و نه به اشتغال و نه چیز دیگر.

    .میگویند دانشجو زیادست! علم آموزی حق این مردم است. من و همه حق تحصیل داریم. علم آموزی بهتر است یا جهالت؟
    اگر مشکلاتی در بازار وکالت است بانی مشکلات مسئولین امر و خود وکلا هم هستند.چه عواملی سبب عدم اعتماد یا عدم رجوع ب وکلا در نزد مردم شده؟آیا قسمتی از آن ناشی از کوتاهی هایمان در تبلیغات و فرهنگ سازی بین مردم یا دلالی پرونده ها و فساد و تبانی و ناکارآمدی و عدم سواد بعضی وکلا نیست؟برای وکیل خوب همیشه کار است(حتی وکلا پرونده های شخصی مهم خود را به وکلای کارآمدتر میسپارند تا پیروز شوند) برای هر کاری باید زحمت کشید و تلاش کرد و زمان گذاشت تا بهترو بهتر شد.وکیل با سابقه و خوب درآمد بیشتری هم دارد..وکیل کم درآمد هم باید ببیند مشکلش چیست،تلاش کند برای بهتر شدن و رقابت،مطالعه کند،سلامت کاری و اخلاق حرفه ای و … خویش را افزایش دهد..زنگ خطر از آن روزی زده شد که نام وکالت در بین مردم به دلالی تغییر یافت،اما چشمها بستند و گوشها گرفتند،آنان که باید میدیدند و میشنیدند کوتاهی کردند.زخمهایی که با اعمالمان و کوتاهی هامان به پیکره وکالت و نام «وکیل»  زدیم و اعتبارمان را نزد مردم از دست دادیم درمانی بس طولانی و تلاشی بس ناتمام میخواهد.

    وکیل فقیر بسیاربسیار محترم تر و زیباتر از وکیل حقیر است.کاری نکنیم که حقیر باشیم.وکیل باشیم با همان شخصیت و فرهنگ و اصالت و پاکی و وجدان و انسانیت که لازمه ی وکالت است حال با فقر چه بسیار زیباتر و آرامش بخش تر از وکالت و ثروتیست که هیچ جایگاه و مرتبه ای در بین مردم و افکار عمومی و وجدان خودمان نداشته باشیم.با سپاس.بچه ها غصه نخوریدا خدا با پاکدلان است.ما وظیفمون داشتن انسانیت و وجدان و صداقت و پاکی و… هست،سعی کنیم ما تحت هیچ عنوان از انسانیت و وجدان و پاکیمون خارج نشیم حالا هر چی بخوان سخت بگیرند بمون.ب هم قول بدیم اگر هر کدوممون به جایی رسید بسازه از نو آجر به آجر  شایسته ترین کارها رو و خوبیهارو.دنیا زیباست ما زیباترش میکنیم بااخلاق،انسانیت،وجدان،ادب،فرهنگ،دوستی،سخاوت،گذشت،احترام،پاکی،ایمان و…،.نا امید نباشییییییید.با آرزوی پیروزی برای همتون

    1. با سلام و درود به وحید خان احمدیان

      مرحبا …….

      خدا رو شاهد میگیرم که دارم اشک میریزم آفرین به تو شیر مرد ……بقول هادی عامل گزارشگر کشتی مرحبا پهلون …….

      چقدر زیبا نوشتی …….درود به تو و بوسه میزنم از راه دور بر دستان پدرومادری که همچون تویی را پرورانده اند …..ایول

      و شما دوست جوان وکیل ۹۱

      اینا که شما گفتی که همه میدونیم !!!!! که وکلای پرکار دارای روابطی هستند که نمیخوایی به آن اشاره کنی رو که همه می دونیم من مثل شما وکیل هستم ولی دوست عزیز من وقتی شما می فرمایید وکلایی هستند که هنوز قانون جزا و دادرسی کگیفری رو نخوندن اونوقت حق رو به دوستانمون نمیدی که میگن وکیل بیسواد بیکاره…….

      حالا گیریم اون وکیل شهر شما ماهی ۳۰ میلیون درآمد داشته باشه …..نوش جونش ……مگه این عزیان میگن چرا اونا دارن ما نداریم …….

      بابا فقط حرف این هموطنان ما اینه که ما میخواییم وکیل بشیم بیکار تو جامعه بگردیم ……..

      بابک زارعی

      شیراز

  9. حرفشان کاملاً متین و منطقی است،جامعه کشش حجم زیاد وکیل را ندارد و متاسفانه بسیاری پس از قبولی در آزمون وکالت بیکار می مانند که این باعث سرخوردگی شدید وکلای تازه کار می شود.

    بهتر است مشاغل دیگری برای حقوق خوانها طراحی شود تا تقاضای کاذب برای وکالت مطرح نباشد.

  10. سلام و درود بر آقای کشاورز

    بزرگوار نباید از زیاد شدن وکیل ترسید همچنانکه دکتر و مهندس زیاد شده ودر جامعه با توجه به سواد و کارآیی با هم در رقابت هستند وکیلی می تواند پرونده بگیرد و کار کند که با لیاقت و راستگو و با سواد باشد و به جرم زیاد شدن وکیل نباید فارغ التحصیلان حقوق را تو سری خور کرد هر چقدر وکیل بیشتر باشد بار قوه قضاییه کاهش یافته و وکلای جوان فرصت فعالیت خواهند یافت .البته مشکل این است که قضات محترمی که بازنشسته می شوند هم به وکالت روی می آورند در حالی که ایشان باید از رفاه نسبی بر خوردار بوده و پس از سالها کار شاق و طاقت فرسا به استراحت و لذت بردن از زندگی بپردازند یا یک وکیل فوق فوق اش تا سن  60 -70 سال  وکالت کند در حالی که من وکیلی را سراغ دارم که ۹۰ سال دارد و هنوز فرصت نمی دهد تا یک وکیل جوان را با انتقال تجربیات خود جایگزین خود نماید و راه کارو معاش را برایش باز کند پس از چندین سال بهتر است یک وکیل کارکشته و پا به سن گذاشته چندین وکیل جوان را زیرنظر خود تربیت کرده و از انحصار طلبی در امر وکالت با اتخاذ تدابیر جنابعالی جلوگیری به عمل آید به هرحال ما همه شاگردان شما هستیم نیاز به کار و در آمد و نان داریم خواهش می کنم با سعه صدر راه را برای وکیل شدن و اشتغال ما فراهم آورده و پس از خدا فکر بکری کنید که  به سفره های ما هم  نان و خوراک بیاید عزیز مهربان ما هم سعی میکنیم وکیلی با سواد و درستکار باشیم و دست مردم را بگیریم و انشالله سرافرازتان نماییم                  با تجدید احترام

  11. ۱۱۱۱۱ بیشتر مطالعه کن در بیا بازار اشباع شده کشاورز نیاز شخصی نداره ضرورت جامعه وکالت ایجاب میکنه.

  12. اقای کشاورز

    به جای ایجادمحدودیت وانحصاری کردن وکالت به فکر یک راه وچاره اساسی باشید شما درتوجیح این ظرفیتها گفتید پذیرش بی رویه دانشکاه حقوق یکی از دلایل ابن کار است تفسیر این توجیح شمایعنی دانشگاه حقوق کم کم برچیده بشو

    تنها ازمونی که توی کشور مشکل داره ازمون وکالته همیشه بحث توشه خوب به نظر مسئولین دلیلش زیاد بودن متقاضی رشته حقوقه اصلا توجیح قابل قبولی نیست

    شعار این بوده وهست مبارزه با بیکاری نه ایجاد بیکاری وکالت یه شغله مناسبی هست از لحاظ منبع  درامدی ولی نمیدونم چرا توجیح میکنن وکلا بیکارن شاید کم کاری از خودشون باشه در هر حال کم کردن ظرفیت ضربه زدن اساسی است انشاالله که یک تصممیم درست گرفته بشه باتشکر

  13. آقای کشاورز

    این سیاست شغلی کشور چه ربطی به کانون وکلا دارد!!!

    ضمنا چرا مرکز یک دفعه ۴۰ درصد کاااااهش!!! شمارو به خدا حداقل با شیب ملایم در طی چند سال کم کنید!!!

  14. جناب آقای کشاورز

    با سلام ؛ در پاسخ به نامه شما، مواردی است که دغدغه ذهنی بسیاری از عزیزان شرکت کننده شده است :

    ۱- اینکه اعلام کرده اید حجم مراجعه متقاضی دارای مدرک لیسانس بدون دانش علمی و تجربه، زیاد شده است بدلیل وجود سیستم ناقص آموزشی کشور است که متأسفانه چند سالی است به مدرک فروشی روی آورده اند که در بعضی از دانشگاه های ما رایج شده است و مسلماً این نوع لیسانس فاقد وجاهت علمی است و این موضوع بر همگان مبرهن است. پس حداقل کاری که می توان کرد این است که سطح مقطع تحصیلی متقاضیان را به کارشناسی ارشد یا دکترا ارتقاء دهید که از شر افرادی که لیسانس التماسی و یا پولی گرفته اند خلاص شوید.

    ۲- سوالاتی غیراستاندارد که هر ساله توسط ۱۵ نفر نخبه از سوی کانون طرح می شود، نه تنها موجبات رنجش خاطر شرکت کنندگان را فراهم می سازد، بلکه مورد تمسخر طراحان سوال مطرح کشور نیز واقع می گردد که هزار ایراد از آن در می آورند.

    ۳- عدم تناسب میزان سهمیه شهرها با تعداد درخواست متقاضیان . برای مثال شهری که دارای ۲۰۰۰ نفر شرکت کننده هست، برایش تنها ۱۵ نفر در نظر می گیرید که تعدادی از آنها نیز دارای سهمیه هستند.

    ۴- آیا تاکنون با خود اندیشیده اید که چه تعداد از موسسات آموزشی در این زمینه هر ساله به فریبکاری بیشتر جهت جذب داوطلب تشویق می کند. مثلا وقتی تصمیم می گیرید که درس ادبیات را نیز به منابع اضافه کنید.

    آیا تاکنون به زحمات افرادی که سالهاست کتاب به دست هستند و واقعاً لیاقت ورود به این عرصه را دارند، ولی نمی توانند، اندیشیده اید که با یک حرکت شما مثل همین کاستن سهمیه استان ها چه ضربه روحی به ایشان وارد می سازید.

    البته درد دل زیاد است و فرصت عزیزان خواننده کم . شاید این پیام هیچگاه روی این سایت قرار نگیرد ولی نزد وجدانم راحتم که حرفم را گفتم و نشنیدند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

دکمه بازگشت به بالا